ایرانشان

ایرانشان

بخش ۲۷۰ - باز گردانیدن مردم باختر از اندلس

۱

فرستاد از آن پس منادیگران

بدان کشور اندر کران تا کران

۲

که از مردم باختر هر که راه

بجوید، بیاید به درگاه شاه

۳

چو آواز برشد به درگاه و کوی

یکایک به درگاه کردند روی

۴

کشاورز و دهقان همان پیشه ور

سوی کاخ کردند همی سربسر

۵

همی دادشان هرچه بایست شاه

چنانچون بود در خور دستگاه

۶

کشاورز، گاو و خر و گوسفند

همی بودشان جان و دل بهره مند

۷

به دهقان خراجش یله کرد نیز

که از وی سه ساله نخواهند چیز

۸

همان پیشه ور را زر و سیم داد

بدان شهرهاشان گسی کرد شاه

۹

ز دریا گذر کرد از آن سوی باز

بیامد، بدید آن همه گنج و ساز

۱۰

به شهری ز مغرب اریله به نام

فرود آمد آن خسرو شادکام

۱۱

از آن خواسته هرچه بُد نامدار

ز بهر فریدون همه کرد بار

۱۲

چنانچون شنیدم نگویم فزون

پر از بار شد ده هزاران هیون

۱۳

همه مایه ور جامه و سیم و زر

همه مشک ناب و همه عود تر

۱۴

همه تخت با افسر و گوشوار

همه گوهر اندر خور شهریار

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۵۶۴

نظرات