ایرانشان

ایرانشان

بخش ۳۴۶ - لشکر کشی کاووس به مازندران

۱

بدان ره کشیدش فزونی و آز

که لشکر به کشور همی خواند باز

۲

چنان لشکرش بر در انبوه شد

که روی زمین آهن و کوه شد

۳

شمرده برآمد همی هفت بار

ز گردان و گردنکشان صد هزار

۴

ره مرز مازندران برگرفت

سپاهش همه دست بر سر گرفت

۵

همی رفت در پیشِ کاووس، کوش

سپاهش چنان گشن و پولادپوش

۶

از ایران به مصر آمد آن شاه کی

همی بود یک هفته با رود و می

۷

یکی روستا بود دور از گروه

ز رقّه به یک سو میان دو کوه

۸

همی ریف خواندند مردان به نام

بدو اندرون مردمان شادکام

۹

میان دو کوه اندرون است راه

همی دامن کوه سنگ سیاه

۱۰

درازی آن کوه ده منزل است

همه سنگ خارا، نه خاک و گِل است

۱۱

برآن راه کاووسِ کی را ببرد

همان لشکر و نامداران گُرد

۱۲

بدان، تا سرِ راههای سوان

ببندد برآن دشمنان گر توان

۱۳

چنان تیز لشکر گرفتند راه

که کردند چندان سپاهش تباه

۱۴

فسونی به کاووس کی بردمید

ز راه سوانش به نوبه کشید

۱۵

مرآن مرزها کرد ویران و پَست

بسی گوهر و زرش آمد به دست

۱۶

بکُشتند چندان از آن بی بنان

که ماندند بی شوی و کودک زنان

۱۷

چو آگه شد شاه مازندران

که آورد کوش آن سپاه گران

۱۸

.................................

.................................

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۶۵۹

نظرات