جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۸۷

۱

بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین

بر جان من ز جور فراقت جفا ببین

۲

حالم عظیم ناخوش و دردم ز غم به دل

هستی طبیب دل تو به دردم دوا ببین

۳

معنی نداند آنکه کند عیب در غمم

ای پادشاه صورت حال گدا ببین

۴

بردی ز حد جفا صنما هم به سوی ما

از روی لطف خویش به چشم وفا ببین

۵

بگذر چو سرو ناز و نظر کن ز روی لطف

بر حال ما تعدّی هر ناسزا ببین

۶

بیگانه وار تا به کی آخر ستم کنی

چشم وفا گشای و در این آشنا ببین

۷

گر در جهان به خاک منت اوفتد گذر

از خاک ما دمیده تو مهر گیا ببین

۸

گردی که در هوا رود از خاک پای تو

در چشم ما عوض توتیا ببین

۹

در خیر کوش و بیش میازار خلق را

آری جهان سفله ندارد بقا ببین

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۴۴

نظرات