جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۳۶۵

۱

دستم ز غمت نگار بگرفت

از دیده و ره گذار بگرفت

۲

مهجور دو دیده ی جهان بین

بی دیدن تو غبار بگرفت

۳

مهر رخ تو در این دل من

ای دیده به روزگار بگرفت

۴

ناخورده شرابی از لبانت

از چشم توام خمار بگرفت

۵

ناچیده گلی ز باغ وصلت

سرتاسر دیده خار بگرفت

۶

دل رفت و دو دست شوق بر سر

شست سر زلف یار بگرفت

۷

از عشق جهان فغان برآورد

وز نام تو افتخار بگرفت

تصاویر و صوت

نظرات