جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۵۳۶

۱

نگارا وقت آن آمد که گل بر بار خوش باشد

کنار سبزه و مطرب به روی یار خوش باشد

۲

میان باغ با ساغر رقیبان برکنار از من

به روی دوست بنشستن که گل بی خار خوش باشد

۳

تو با ذوق و تماشا در میان باغ با یاران

دل مسکینم از هجران چنین افگار خوش باشد

۴

روا داری که این بی دل چنین مهجور در هجران

بدین مهجوریم جانا دل اغیار خوش باشد

۵

میازارم به آزارت چو زارم بر رخت ای گل

نظر بر روی گل رویان بی آزار خوش باشد

۶

به روی چون گلت جانا چو بلبل می کنم زاری

که عاشق در غم معشوق خود بازار خوش باشد

۷

شبی خواهم به خلوتگاه جان دلبر ز می خفته

دو چشمم بر رخش چون بخت او بیدار خوش باشد

۸

اگر باشد مرا صد غم ز هجرش بر دلم شاید

ولی گر غم خورد بر حال ما غمخوار خوش باشد

۹

دلم بحر جهانی شد در او سرگشته شد طبعم

ز دریا گر برون آرد دُری شهوار خوش باشد

تصاویر و صوت

نظرات