
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۵۵۶
۱
یاری که در او وفا نباشد
با ماش بجز جفا نباشد
۲
ما را بکشد به درد روزی
اندیشه اش از خدا نباشد
۳
خونم ز ستم به راه ریزد
از دیده و خون بها نباشد
۴
بر من ستم ای نگار مپسند
زیرا که چنین روا نباشد
۵
با یار که حال ما بگوید
دانم که به جز صبا نباشد
۶
بر روی نگار شوق ما را
فریاد که منتها نباشد
۷
آن دلبر سست مهر بدعهد
با ماش بجز وفا نباشد
۸
آن کیست که در هوس نمودن
در بند چنین هوا نباشد
تصاویر و صوت

نظرات