
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۸۲۰
۱
نگار چابک مه روی مهوش
بت سیمین عذار شوخ سرکش
۲
ز زلف تابدار و رنگ رخسار
نهد هر لحظه نعل من در آتش
۳
چو زلف سرکشت جانا ازین بیش
مکن حال دل ما را مشوّش
۴
خوشش بادا نسیم صبحگاهی
که کرد از بوی زلفت وقت ما خوش
۵
به تیغم گر زند زان دست و بازو
شوم قربان نمی گویم به ترکش
۶
اگر باد آورد بویی ز کویش
به بوی خاک کویش می کنم غش
۷
به یاد آنکه اندر برکشی یار
جهان حالی بلای هجر می کش
نظرات