
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۸۳۶
۱
گرم بوسی دهی از لعل پرنوش
غلامی گردم از جان حلقه در گوش
۲
که را باشد چنان چشم و لب و خد
که را آن عارض و زلف و بناگوش
۳
که دیده همچو تو ماهی کله دار
که دیده همچو تو سروی قباپوش
۴
مده خارم خدا را از گل وصل
مزن نیشم خدا را از لب نوش
۵
چو دیگ از آتش عشقت شب و روز
به یاد تو فرو ننشینم از جوش
۶
ز سر بگذشت اشکم از فراقت
چه دانی سرگذشت ما شب دوش
۷
چرا بار غمم بر دل نهادی
چرا کردی تو عهدم را فراموش
نظرات