جلال عضد

جلال عضد

شمارهٔ ۳۳

۱

زلف تو که شب رَوی ست دایم کارش

گه دزد نهند نام و گه عیّارش

۲

مگذار کزین سان به سر خود گردد

دربندش کن و به خود فرو مگذارش

تصاویر و صوت

نظرات