
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۱۰۶ - نان به زر
۱
گفتم چو بستهام کمرِ بندگیِ تو
بهر میانِ خویش ز جوزا کمر خرم
۲
در خاطرم نبود که بر خوان دولتت
نان آنگهی خورم که به خونِ جگر خرم
۳
لایق شناسی از کرم خود که بر درت
من جان به رایگان دهم و نان به زر خرم
نظرات
مجید ع