جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۲۶ - پیری

۱

وقت است دلا اگر بترسی

گر آدمی از عدم بترسد

۲

اینک بدمید صبح پیری

و اختر ز سپیده دم بترسد

۳

چون تهمت مرگ هست بر تو

میترس که متهم بترسد

۴

ای طبل تهی حرام کم خور

تا طبل کم از شکم بترسد

۵

گر در حرمی مباش ایمن

بس صید که در حرم بترسد

۶

طبع ار چه بمال تشنه باشد

زافزون شدن درم بترسد

۷

معذور بود بنزد عاقل

مستسقی ار از ورم بترسد

۸

هر کس که نترسد او زمحشر

در محشر لجرم بترسد

۹

از مرگ همی نترسی ای شیر

از وی نه تو روستم بترسد

۱۰

از مرگ ترا چه باک باشد

مرگ از چو تو محتشم بترسد

۱۱

گیرم که ز گور می نترسی

خود شیر ز گور کم بترسد

۱۲

شوخی مکن و بترس از آتش

کز آتش شیر هم بترسد

تصاویر و صوت

نظرات