
جامی
بخش ۹
حکیمی با پسر خود گفت: باید که بامداد از خانه بیرون نیایی تا نخست به طعامی لب نگشایی، زیرا که سیری تخم حلم و بردباریست و گرسنگی مایه خشک مغزی و سبکساری
۲
خوی خود را ز روزه تیره مکن
کز همه حلم و بردباری به
۳
چون شود روزه مایه آزار
روزه خواری ز روزه داری به
چون گرسنه باشی هر آش یا نان که بینی از طبیعت تو شهوت آن خیزد و به آشنایان که نشینی طامعه تو در ایشان آویزد
۵
هرچه یابی به خانه از تر و خشک
به کز آن تا حد شبع بخوری
۶
تا طعام کسان هوس نکنی
وز عطای خسان طمع ببری
چون میزبان بر کنار خوان نشیند و خود را در میان بیند طعمه از جگر خود خوری به که از نان او، و شربت از خون خود آشامی به که از خوان او
۸
هرکه گوید خوان و نان من بکش
پای خویش از خوان و دست از نان او
۹
تره ای کز بوستان خود خوری
خوشتر است از بره بریان او
تصاویر و صوت

نظرات