
سلیمی جرونی
بخش ۸۷ - پند چهارم
۱
چهارم پند من این است ای ماه
که سوی خود مده غماز را راه
۲
مکن غماز را تمکین که غماز
به دیگر کس بگوید حال تو باز
۳
نداری مردم غماز را دوست
که نیک ار باز بینی، دشمنت اوست
۴
بود تا سعی و جهد از وی بپرهیز
که غماز است هر جا آتش انگیز
۵
به خود غماز اشک بی ترحم
از آن رو می فتد از چشم مردم
۶
مشو با مردم غماز همدم
مساز او را بر خود هیچ محرم
۷
که پیش مرد دانا روشن است این
که در دوزخ بود مرد سخن چین
۸
سخن چین را به دانا محرمی نیست
چرا کان بی سعادت آدمی نیست
۹
ببر تا می توانی زو ارادت
جدایی زو نباشد جز سعادت
نظرات