جیحون یزدی

جیحون یزدی

شمارهٔ ۱۱

۱

دوش درخواب همی خنجر جانان دیدم

تشنه خوابیدم و سرچشمه حیوان دیدم

۲

چو هلالیست بخورشید جمالت ابرو

که کمالش همه پیوسته بنقصان دیدم

۳

راستی ازذقنت عاقبتم پشت خمید

وه که ازگوی تومن لطمه چوگان دیدم

۴

رست از خاتم لعل تو خط واگه باش

کاندرین مور سر ملک سلیمان دیدم

۵

که بیعقوب دهد مژه یوسف را باز

که منش زنده در آن چاه زنخدان دیدم

۶

زد گریبان مرا چاک و دل ازسینه ربود

آن نکو سینه کزان چاک گریبان دیدم

۷

در چمن کرد چو خط رخش جیحون وصف

عرق از شرم بروی گل و ریحان دیدم

تصاویر و صوت

نظرات