جیحون یزدی

جیحون یزدی

شمارهٔ ۱۲

۱

تسکین خاطر آورد آن روی مهوشم

یاللعجب که جوش برد از دل آتشم

۲

گر ابروی کمان تو سازد هزار صید

گو یدکه کم نگشته خدنگی زترکشم

۳

قدت بناز دل برد و رخ بعشوه جان

بیچاره من که غارتی این کشاکشم

۴

هردم بدیده صورت زلفت کنم خیال

نقشی بر آب میزنم از بس مشوشم

۵

خال و خط و لب و ذقن و زلف و عارضت

هر یک دو چاره کرده بسودای این ششم

۶

من صرع دار عشقم و نشگفت ای پری

گر پیش ابروان هلالیت در غشم

۷

جیحون شراب چیست که با چشم آن نگار

من می نخورده مستم و بی باده سرخوشم

تصاویر و صوت

نظرات