
جیحون یزدی
شمارهٔ ۱۷
۱
ای ورق عشق تو دفتر آیین من
موی تو و روی تو کفر من و دین من
۲
تا بودم در نظرت قامت تو جلوه گر
نیست بسرو سهی الفت و تمکین من
۳
خانه بر انداختن شیوه هر روز تو
جان بتو پرداختن پیشه دیرین من
۴
شام سیاه فراق به شود ازصبح عید
گر تو درائی چوشمع برسر بالین من
۵
حسن تو زینسان که ساخت مشتعلم زاشتیاق
بحر نخواهد نمود چاره تسکین من
۶
پیکر فرهاد را زنده توان ساختن
گر بمزارش برند قصه شیرین من
۷
حالت جیحون ربود دهوش ملکزاده برد
وصف خطت چون نگاشت خامه مشکین من
۸
شاه نکورخ رفیع آنکه زالطاف وی
پادشها نندمات بنزد فرزین من
نظرات