
جیحون یزدی
شمارهٔ ۲
۱
شرف دهد چو نگارین من دبستان را
کشد زرشک دبستان هزار بستان را
۲
ببین بطره و لعلش اگر ندیدستی
بدست اهرمنی خاتم سلیمان را
۳
بجز تعلق رنگین رخش بمشکین زلف
چنین علاقه کم افتد بکفر ایمان را
۴
مرا تصور چهرش کجا دهد تسکین
که تشنگی نبرد وصف آب عطشان را
۵
گشاده دست تطاول بروی اوتا زلف
ز رهزنی بقفا بسته دست شیطان را
۶
مرا که بیدل و دینم ز زلف او چه هراس
که نیست وحشت خاطره زدزد عریان را
۷
بدامن شب زلفش نمیرسد چون دست
سزد چو صبح اگر بر درم گریبان را
۸
مگر بگندم از آن خال جلوه دید آدم
که خود به نیم جوانگاشت باغ رضوان را
۹
مرا که در رمضان هم زچشم او مستی است
چرا ببدرقه پویم بباده شعبان را
۱۰
همی چو زلف تو افتادگی کند جیحون
گدانگر که پی همسریست سلطان را
تصاویر و صوت

نظرات