
جیحون یزدی
شمارهٔ ۳
۱
هر شبی کآن پسر از مهر به تمکین من است
سرو در بستر و خورشید به بالین من است
۲
هر که دید اشک مرا خواست ببیند رخ او
ماه را بین که غرامتکش پروین من است
۳
عشقبازی به خم طُرّهٔ سیمینذقنان
گرچه کفر است ولیکن چه کنم دین من است
۴
تا فتاده است مرا از لب تو شور به سر
همه جا وصف سخن گفتن شیرین من است
۵
حور طوبی قد اگر خواندمت ای شوخ مرنج
این قصور از طرف پستی تخمین من است
۶
دزد اگر زلف تو و حاکم اگر مفتی شهر
آنچه مانَد به کمند این دل مسکین من است
۷
نه عجب خواست ز جیحون غزل ار مجدالملک
که خداوند سخن خامهٔ مشکین من است
تصاویر و صوت

نظرات
داود پورسلطان
رضا از کرمان