
جویای تبریزی
شمارهٔ ۱۰۳۴
۱
پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آینه
مضطرب چون مهر تابان شد صفا در آینه
۲
هیچ کس از صاف باطن عیب بی رویی ندید
می نماید صورت این مدعا در آینه
۳
چهرهٔ ما بسکه پر گرد غبار کلفت است
روی بر دیوار دارد عکس ما در آینه
۴
داشتن چشم نگاه از نرگس او سادگیست
او که نتواند ببیند از حیا در آینه
نظرات