جویای تبریزی

جویای تبریزی

شمارهٔ ۱۲۰

۱

بی طلب آورد مستی دوش دلدار مرا

آن گل خودرو چه رنگین کرد گلزار مرا

۲

در بهاران بسکه لبریز طراوت شد چمن

نکهت گل موج سیلاب ست دیوار مرا

۳

گشته هر برگ گلی بر آتش دل دامنی

در بهاران رونق دیگر بود کار مرا

۴

داد و بیداد از لبم بی خواست گر خیزد چه دور؟

ظرف، دلتنگی نماید شوق سرشار مرا

۵

هر که جویا دورتر باشد به دل نزدیک تر

رتبهٔ یاری بود پیش من اغیار مرا

تصاویر و صوت

نظرات