
جویای تبریزی
شمارهٔ ۷۳۳
۱
یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد قرار
پرتو خورشید در دریا نمی گیرد قرار
۲
سوز عشقت چون شرر در کاغذ آتش زده
در سراپایم دمی یکجا نمی گیرد قرار
۳
رحشتم از بسکه با آزادگی خو کرده است
گرد ما بر دامن صحرا نمی گیرد قرار
۴
نیستی آگه زحسن خویش کز بی طاقتی
در کفت آیینه چون دریا نمی گیرد قرار
۵
شیشهٔ دل کی تواند سوز عشقت را نهفت
این شرار شوخ در خارا نمی گیرد قرار
۶
بازوی صبرم کند کوه تحمل را زجای
بیقراری در دل جویا نمی گیرد قرار
تصاویر و صوت

نظرات