کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۵۲ - و قال ایضاً

۱

صد غمّاز مجد عبّادان

قریة من وراع عبّادان

۲

کژ و خون ریز در دهانش زبان

راست مانند نیش فصّادان

۳

سیه و سخت در زر آویزان

دل او چون محکّ نقّادان

۴

ناتوان گیر چون تب لرزه

بی گنه کش چو تیر صیّادان

۵

همچنان بادیه ببی آبی

کوشد اندر هلاک بی زا دان

۶

مفردات آن چنان که او گیرد

هم نگیرند مهره نّرادان

۷

در بدیّ و ددیّ و بیخردی

دوم او تو هم مر او را دان

۸

در دهانش زبان غمّازان

و اندر ابروش چشم جلاّدان

۹

هم عفا الله امین دین یعقوب

گرچه این فاضلست و او نادان

تصاویر و صوت

نظرات