کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۱۶۴ - وله ایضا

۱

مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد

کلک گره گشای تو فرمان روا بود

۲

تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان

وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود

۳

با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر

کان جمله شورش و نقب و این سخا بود

۴

از جود دست تو که بشکرست هر کسی

دانی که چون منی به شکایت خطا بود

۵

خاموشیم ز غایت بی برگیست از آنک

باشد خموش سازی کان بی نوا بود

۶

در انتظار جودتو صبرم بجان رسید

و انصاف بیشتر زین طاقت کرا بود؟

۷

زخم زبان و طالبقا را چه می کنم؟

خود این متاع صنعت بازار ما بود

۸

چون این همه بباید گفتن که تا مرا

بخشی محقّری کرم آنگه کجا بود؟

۹

چون خون من بریخته باشی در انتظار

پس هر چه زان سپس بدهی خون بها بود

۱۰

دل پر امید و دست تهی از عطای تو

بعد از قصیده یی و دو قطعه روا بود؟

۱۱

این داوری بنزد تو آورده ام بگوی

آن روز را که داور حاکم خدا بود

۱۲

لایق بود که چون بروم من ازاین دیا

با من ز بخشش تو همین ماجرا بود؟

۱۳

من خود از این طمع نتوانم برید لیک

این نام و ننگ و همّت و عرض شما بود

۱۴

اینم بترکه مردم از این حال غافلند

و آنگه مثل زنند که، شاعر گدا بود

تصاویر و صوت

دیوان خلاق المعانی ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی (با مقدمه و حواشی و تعلیقات و فهرستها بانضمام رسالة القوس) به کوشش حسین بحرالعلومی - ابوالفضل کمال الدین اسمعیل اصفهانی - تصویر ۶۶۴

نظرات