کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شمارهٔ ۴۰ - بمدح الملک شمس الدّین ایتغمش

۱

خسرو تاج بخش شاه جهان

که زتیغش زمانه بر حذرست

۲

تحفۀ چرخ سوی او هردم

مژدۀ فتح و دولتی دگرست

۳

رای او پیرو دولتش برناست

دست او بحر و خنجرش گهرست

۴

خاک پایش زهاب اقبالست

عکس تیغش طلیعۀ ظفرست

۵

چه عجب گرچه زر شود از بیم

دشمنی کز ملک بدو نظرست

۶

هست او آفتاب و خصمش خاک

خاک در تاب آفتاب زرست

۷

نه به تیغ و کمر جهانگیرست

نه به نیروی پنجه تاجورست

۸

پنجه سرو و چنار هم دارند

کوه را نیز تیغ بر کمرست

۹

بخشش ایزدیست دولت او

لاجرم هر زمان فزوده ترست

۱۰

تیغ را گوتو درنیام بخسب

که خود اقبال شاه کارگرست

۱۱

آسمان دوش با خرد می گفت :

که بنزدیک ما چنین خبرست

۱۲

کو بگیرد بتیغ چون خورشید

هرچه خورشید را بران گذرست

۱۳

خردش گفت خه ، تو پنداری

عرصۀ ملک او همین قدرست؟

۱۴

نی، که در جنب پادشاهی او

هفت گردون هنوز مختصرست

۱۵

باش تا صبح دولتش بدهد

کین اثرها هنوز از سحرست

تصاویر و صوت

نظرات