
کمالالدین اسماعیل
شمارهٔ ۶۳ - وله ایضا فی استدعا التّبن
۱
اسبم دی گفت می روم من
کاریت به جانب عدم نیست
۲
گفتم که دمی بپای و گفتا
در آخور تو برون ز دم نیست
۳
میمیرم از آرزوی کاهی
وَاندر تو به نیم جو کرم نیست
۴
گر برگ ستور داریت نیست
بفروش چه داریم ستم نیست؟
۵
جو ز آخر چرب باز کردی
یک توبره کاه خشک هم نیست؟
۶
تا کی ز نشست و زین بر پشت؟
خود زین شکم تهیت غم نیست؟
۷
جز راه به پشت من ندانی
میپنداری مرا شکم نیست
تصاویر و صوت

نظرات