
افسر کرمانی
شمارهٔ ۱۰۲
۱
کیست آن سرو صنوبر قد طوبی رفتار
شکرین خنده و نوشین لب و شیرین گفتار
۲
آمده بر سر ره تا چه کند با من مست
چشم مستش که بوّد آفت جان هوشیار
۳
تار هر موی که در دست صبا داد شکست
هر شکن از شکنش رونق بازار تتار
۴
چه بهاری تو که تا پرده ز رویت شده دور
راغ و باغ تو شده شیفته مانند هزار
۵
هیچ دانی که چرا ابر بگرید بر گل
این گهرهاست که بر روی تو آورده بهار
۶
هر که را می نگرم بسته فتراک تو هست
هست صیدی که در این دشت نکردی تو شکار؟
نظرات