افسر کرمانی

افسر کرمانی

شمارهٔ ۵۲

۱

ما را طمع ز ساقی مجلس شراب توست

و از مطرب آرزوی سرود رباب توست

۲

جانم فتاده همچو سکندر ز تشنگی،

در ظلمتی که چشمه حیوانش آب توست

۳

معمور مسکنی است، که ویران پذیر نیست

آن خانه دلی که به طغیان خراب توست

۴

من، مرغ آشیان کمالم، ولی چه سود

بال و پرم شکسته سنگ عتاب توست

۵

مرغ شب است، چشم جهان بین آفتاب

آنجا که عکس پرتوی از آفتاب توست

۶

دلدار را ز افسر بی دل خبر دهید،

کان رند مست عاشق بی‌خورد و خواب توست

تصاویر و صوت

نظرات