خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۸۱

۱

آمد نفس صبح و سلامت نرسانید

بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید

۲

یا تو به دم صبح سلامی نسپردی

یا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید

۳

من نامه نوشتم به کبوتر بسپردم

چه سود که بختم سوی بامت نرسانید

۴

باد آمد و بگسست هوا را زره ابر

بوی زرهٔ غالیه فامت نرسانید

۵

بر باد سپردم دل و جان تا به تو آرد

زین هر دو ندانم که کدامت نرسانید

۶

عمری است که چون خاک جگر تشنهٔ عشقم

و ایام به من جرعهٔ جامت نرسانید

۷

مرغی است دلم طرفه که بر دام تو زد عشق

خود عشق چنین مرغ به دامت نرسانید

۸

خاقانی ازین طالع خود کام چه جوئی

کو چاشنی کام به کامت نرسانید

۹

نایافتن کام دلت کام دل توست

پس شکر کن از عشق که کامت نرسانید

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۴۵
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۹۲

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۵/۰۸/۱۹ - ۰۹:۳۳:۱۲
اجرای آواز این شعر توسط مرحوم ذبیحی در برنامه ی شماره 66 برگ سبز
user_image
صبار
۱۳۹۷/۰۵/۲۵ - ۰۲:۴۴:۳۴
احمد ظاهر آوازخوان محبوب افغانستان این شعر خاقانی را با تمام کمال در یک آهنگ درآوردهپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
مصطفی حسینی
۱۴۰۱/۰۷/۲۰ - ۱۰:۳۹:۳۴
با سلاممصرع واپسین شعر در نسخه ضیاء الدین سجادی اینگونه ضبط شده است: «بس شکر کن از عشق که کامت نرسانید»
user_image
Elahe Rad
۱۴۰۲/۰۹/۰۴ - ۱۷:۵۱:۴۰
نایافتن کام دلت کام دل توست👏🧡
user_image
زمان ملک زاده
۱۴۰۳/۰۱/۲۲ - ۰۰:۲۷:۳۵
گلهای جاویدان که در آن روشنک بزیبایی با قرائت اشعار خاقانی و با گروه هنرمندان نظیر کسایی، محجوبی، و با آواز مرحوم گلپایگانی نسیم دیگری از باغ خوشبوی دیوان اشعار خاقانی را به شنونده عرضه داشته است. یادشان گرامی.