
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۹۷
۱
سرهای سراندازان در پای تو اولیتر
در سینهٔ جانبازان سودای تو اولیتر
۲
ای جان همه عالم، ریحان همه عالم
سلطان همه عالم مولای تو اولیتر
۳
ای داور مهجوران، جان داروی رنجوران
صبر همه مستوران، رسوای تو اولیتر
۴
خواهی که کشی یاری آن یار منم آری
گر کشتنیم باری در پای تو اولیتر
۵
خرمترم اینک بین از خوی توام غمگین
کز هرچه کند تسکین صفرای تو اولیتر
۶
دل کز همه درماند جان بر سرت افشاند
چون جای تو او داند او جای تو اولیتر
۷
رای تو به کینتوزی دارد سر جانسوزی
چون نیست لبت روزی هم رای تو اولیتر
۸
تا تو به پری مانی، شیدای توام دانی
یک شهر چو خاقانی شیدای تو اولیتر
تصاویر و صوت


نظرات
عالی