خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۰۲

۱

از این ده‌رنگ‌تر یاری نپندارم که دارد کس

از این بی‌نورتر کاری نپندارم که دارد کس

۲

نماند از رشتهٔ جانم به جز یک تار خون‌آلود

ازین باریک‌تر تاری نپندارم که دارد کس

۳

مرا زلف گره‌گیرش گره بر دل زند عمدا

ازین بتر گره‌کاری نپندارم که دارد کس

۴

دهم در من یزید دل دو گیتی را به یک مویش

ازین سان روز بازاری نپندارم که دارد کس

۵

نسیم صبح جانم را ودیعت آورد بویش

ازین به تحفه در باری نپندارم که دارد کس

۶

اگرچه زیر هر سنگی چو خاقانی صدا بینی

ازین برتر سخن باری نپندارم که دارد کس

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۱۶۳
دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۲۷

نظرات