خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۷۸

۱

دلا با عشق پیمان تازه گردان

برات عشق بر جان تازه گردان

۲

به کفرش ز اول ایمان آر و آنگه

چو ایمان گفتی ایمان تازه گردان

۳

نماز عاشقان بی‌بت روا نیست

سجود بت‌پرستان تازه گردان

۴

چه رانی کشتی اندیشه در خشک

گرت سوزی است طوفان تازه گردان

۵

به هر دردیت درمان هم ز درد است

به درد تازه درمان تازه گردان

۶

خراج هر دو عالم برد خواهی

نخست از عشق فرمان تازه گردان

۷

به استقبال تیر چشم ترکان

کهن ریشت به پیکان تازه گردان

۸

دل ازرق پوش و ترکان زرق پاشند

دلت را خرقه ز ایشان تازه گردان

۹

سفالت این جهان ریحان او عمر

به آب عشق ریحان تازه گردان

۱۰

جهان را عهد مجنونی شد از یاد

چو خاقانی درآ، آن تازه گردان

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۷۲۵

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۹/۱۶ - ۱۵:۱۲:۳۳
در بیت چهارم مصراع « چه رانی کشتی اندیشه در خشک » در دیوان خاقانی به مقدمه فرشید اقبال « بر خشک راندن » ضبط شده است به نظر « بر خشک راندن » صحیح تر به نظر می رسد