
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۸
۱
از کف ایام امان کس نیافت
وز روش دهر زمان کس نیافت
۲
شام و سحر هست رصددار عمر
زین دو رصد خط امان کس نیافت
۳
رفت زمانی که ز راحت در او
نام غم از هیچ زبان کس نیافت
۴
و آمد عهدی که ز خرمدلان
در همه آفاق نشان کس نیافت
۵
اهل میندیش که در عهد ما
سایهٔ عنقا به جهان کس نیافت
۶
جنس طلب کردی خاقانیا
کم طلب آن چیز که آن کس نیافت
نظرات