
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۸۶
۱
ای لعل تو پردهدار پروین
وای زلف تو سایبان نسرین
۲
چشم تو ز نیم زهر غمزه
خون کرد هزار جان شیرین
۳
صد عیسی دردمند را بیش
در سایهٔ زلف کرده بالین
۴
از چشم بد ایمنی که دارد
دندان و لب تو شکل یاسین
۵
آهستهتر ای سوار چالاک
بر دیدهٔ ما متاز چندین
۶
حقی که نه از وفاست بگذار
راهی که نه از صفاست مگزین
۷
آن کز تف عشق توست در تب
جویان ز لب تو مهر تسکین
۸
هر ذره که بر تو میفشاند
لطفی بکن ای نگار برچین
۹
خاقانی را از آن خود دان
نیک و بد او از آن خود بین
تصاویر و صوت

نظرات