خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۳۵۵

۱

خاک توام مرا چه خوری خون به دوستی

جان منی مرا مکش اکنون به دوستی

۲

ای تازه گل که چون ملی از تلخی و خوشی

چند از درون به خصمی و بیرون به دوستی

۳

مانی به ماه نو که بشیبم چو بینمت

چون شیفته شوم کنی افسون به دوستی

۴

خونم همی خوری که تو را دوستم بلی

ترک این‌چنین کند که خورد خون به دوستی

۵

تو دشمنی نه دوست که بر جان من کنند

ترکان غمزهٔ تو شبیخون به دوستی

۶

سرهای گردنان به شکر می‌برد لبت

کان لب نهان کشی است چو گردون به دوستی

۷

خاقانی از تو چشم چه دارد به دشمنی

چون می‌کنی جفای دگرگون به دوستی

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۵۱۵
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۲۶۸

نظرات