
خاقانی
شمارهٔ ۱۳
۱
شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم
کز باغ خلد نوبر نعما رسد مرا
۲
دارای دار ملکت او شاه مشرق است
کانواع نعمت از در دارا رسد مرا
۳
دریاست شاه و من چو گیا تشنهٔ امید
کز دست شاه تحفهٔ دریا رسد مرا
۴
شروان به فر اوست شرفوان و خیروان
من شکر گوی خیر و شرف تا رسد مرا
۵
امسال پنجم است کز آنجا بیامدم
هر روز روزی نو از آنجا رسد مرا
نظرات