خیام

خیام

رباعی ۱۳

۱

* آنان‌ که ز پیش رفته‌اند ای ساقی،

در خاکِ غرور خفته‌اند ای ساقی،

۲

رو باده خور و حقیقت از من بشنو:

باد است هر آن‌چه گفته‌اند ای ساقی.

تصاویر و صوت

سهیل قاسمی :

نظرات

user_image
اردشیر
۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۱۶:۵۰:۱۸
با سلامرباعی دیگری از خیام داریم به مضمون زیرتا چند حدیث پنج و چار ای ساقی مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقیخاکیم همه چنگ بساز ای ساقی بادیم همه باده بیار ای ساقیرباعیات حکیم خیام نیشابوری به قلم شادروان استاد فروغی و استاد غنی می توان اذعان داشت در این رباعیها خیام بر این باور است که انانکه به شوند خوابیدن در باد غرور و نخوت ادعا دارند که از دیگران جلوترند و به اسراری دسترسی پیداکرده اند به هیچ دانشی نرسیده اند و بهتر است سایرین نیز از ایشان اطاعت نکنند و به خرد خویش بازگردند , در اینجا افاده افراد مدعی را خیام به درستی با بادی گذران و فاقد سلامت و غنی بودن به لحاظ محتوی می داند به همین روی پیشنهاد می کند که هر کس براساس نیروی خرد خویش به کار خود بپردازد و تلاش کند در چنگ سودجویان قرار نگیرد
user_image
شاپور بختیار
۱۳۹۷/۰۹/۱۷ - ۰۵:۳۳:۱۰
حکیم عمر خیام را واقعا می توان پدر ایجاز شعر پارسی دانست.در یک رباعی همه ی ادیان را به باد سپرد
user_image
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
۱۴۰۰/۰۱/۰۸ - ۰۶:۴۶:۴۶
  " حقیقت "آنها که زِ پیش رفته اند ای ساقیدر خاکِ غرور خُفته اند ای ساقی رُو باده خور و حقیقت از من بِشِنوباد است هر آنچه گفته اند ای ساقی - زِ پیش رفته اند: گذشتگان- ساقی: دوست، همدم، یار- خاکِ غرور: غرور به مرگ تشبیه شده است- خُفته اند: بی خبرند یا مرده اند- رُو باده خور: بدنبالِ شادی باش و اندوهگین مباش- باد است: حرفِ بی پایه و اساس برداشت آزاد:آنهایی که پیش از ما زندگی می کردند و به دارایی و داشته هایِ خود فریفته شده بودند را نگاه کن که کجا آرمیده اند! پس با نگاهی عبرت آمیز، امروز و این لحظه حال را خوب دریاب ، در جستجویِ شادی و شادمانی باش و غم و اندوهِ بیهوده به دل راه نده، چرا که قولِ فردا به هیچ کس داده نشده است! هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین داردسعادت همدمِ او گشت و دولت همنشین دارد به خواری مَنگر ای مُنعِم ضعیفان و نحیفان راکه صدرِ مجلسِ عشرت گدایِ رَهنشین دارد چو بر رویِ زمین باشی توانایی غنیمت دانکه دوران ناتوانی ها بسی زیرِ زمین دارد دیوان حافظ » غزل 121 - خاطرِ مجموع: خیالِ جمع، آسوده خاطر- مُنعِم: کسی که توانایی مالی, بدنیِ و... بالایی دارند- ضعیفان و نحیفان: افرادی که از نظر مالی و یا قوای جسمانی ضعیف هستند- صدرِ مجلسِ عشرت: شادمانی به دورهمی و مهمانی تشبیه شده که بهترین و بالاترین مکان این مهمانی عاشق پیشگانِ درویش پیشه اختصاص دارد- رهنشین: خانه به دوش، آواره- هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد: کسی که دلی آرام و همدمی دلآرام دارد- سعادت همدمِ او گشت و دولت همنشین دارد: بدون شک رستگاری نصیبِ او و بخت و اقبال نیز همراه او شده است- به خواری منگر ای مُنعِم ضعیفان و نحیفان را: ای کسی که دارای ثروت و قدرت فراوان و از توانایی زیادی برخوردار هستی، هیچگاه به چشمِ خواری به افراد ضعیف نگاه نکن- که صدرِ مجلسِ عشرت گدایِ رهنشین دارد: چرا که بیشترین میزانِ شادمانی به درویشانِ خانه به دوشی تعلق دارد که در ورای این دنیا و در عالم عشق و شور در حال سیر و سلوک هستند و تو تنها جسمِ رنجور آنها را می بینی- چو بر رویِ زمین باشی توانایی غنیمت دان: هنگامی که از نعمتِ زندگی برخوردار هستی، قدردان تمامی نعمتهایی نظیرِ تندرستی، زیبایی، شادابی، دارایی و... باش- که دوران ناتوانی ها بسی زیرِ زمین دارد: چرا که روزگار در یک چشم بهم زدن تو را غافلگیر کرده و دست تو از این دنیا کوتاه میشود و کاری دیگر از تو بر نمی آید و نمی توانی به این دنیا باز گردی