خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۳۶۸

۱

گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی

چه دعا خوشتر از این است که روشن باشی

۲

تا بود دانهٔ خال تو بر آتش شرط است

که به فرمان من سوخته خرمن باشی

۳

با محبّان بلا کش مگر ای عهد شکن

دوستیّ تو همین است که دشمن باشی

۴

بندهٔ نخل قد یار شو ای دل اگرت

هوس این است که آزاده چو سوسن باشی

۵

آب رویی به از این نیست خیالی که چو آب

سرفرازی بگذاری و فروتن باشی

تصاویر و صوت

نظرات