خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۷۲ - استقبال از همام تبریزی

۱

که می‌داند میِ شوق از چه جام است

به جز چشمت که او مست مدام است

۲

شراب ار با تو نو شد دل حلال است

وگرنه این صفت بر وی حرام است

۳

دلا بگذر ز خود کاندر ره عشق

نخستین گفته ترک ننگ و نام است

۴

بجز سودای ابروی تو دیگر

همه کارِ مه نو ناتمام است

۵

سر زلف تو را مرغی که داند

کدام است و به در ماند که دام است

۶

خیالی گر چو شمعی ز آتش دل

نسوزی خویشتن را کار خام است

تصاویر و صوت

دیوان خیالی بخارایی - خیالی بخارایی - تصویر ۱۱۳

نظرات