
کمال خجندی
شمارهٔ ۲۴۴
۱
ما عاشقیم و رند، خرابات کوی ماست
روی شرابخانه و عشرت به روی ماست
۲
ای شیخ اگر به صومعه ها دار و گیر نیست
خمّارخانه ها همه پر های و هوی ماست
۳
ما با کسی نگفته حدیثی میان شهر
هر جا که مجمعی ست همه گفتگوی ماست
۴
ما را به رنگ و بوی جهان التفات نیست
گلزار عمر اگر چه پر از رنگ و بوی ماست
۵
آبی کز آن حیات ابد یافت جان خضر
از ما بجو که رشحه رشیع سبوی ماست
۶
گفتی شرابخوارگی و عشق خوی تست
آری شرابخوارگی و عشق خوی ماست
۷
کردم ز دوست آرزویی گفت ای کمال
بگذر ز آرزو اگرت آرزوی ماست
نظرات