کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۴۸

۱

مرا با تو نقل و شراب آرزوست

از آن لب سوال و جواب آرزوست

۲

میان صفای می و شیشه باز

مرا از تو جنگ و عتاب آرزوست

۳

اگر دیده دیدار جوید رواست

که نم دیده را آفتاب آرزوست

۴

به خون گر نه ای قانع اینک جگر

گرت خوردن این کباب آرزوست

۵

شبی آستان درت زیر سر

مرا با خیال تو خواب آرزوست

۶

حجاب من از پیش رو دور ساز

که روی نوام بی نقاب آرزوست

۷

پیامی بده گه گهی با کمال

کزان لب به گوشم خطاب آرزوست

تصاویر و صوت

نظرات