
کمال خجندی
شمارهٔ ۲۵۶
۱
مرد بی درد مرد این ره نیست
غافل از ذوق درد آگه نیست
۲
بی رخ زرد و اشک سرخ بر رو
دعوی عاشقی موجه نیست
۳
روشن و خوش صباح زنده دلان
ا جز به بیداری سحرگه نیست
۴
سالک باکرو نخوانندش
آنکه از م اسوی منزه نیست
۵
آستین کوته است شیخ چه سود
چون از دنیاش دست کوته نیست
۶
خواجه تا کی زند زهستی دم
که شود زیر خاک ناگه نیست
۷
جان برین خاک ره فشاند کمال
گر زند لال عشق بیره نیست
تصاویر و صوت

نظرات