
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۰۹
۱
از تو چشمم چو غطت کی طرف مه باشد
با خیال تو کرا در دل من ره باشد
۲
پیش رخسار تو افزون تر ازین آه کشم
بیشتر ناله مرغان به سحرگه باشد
۳
طره از نار مده تاب که آن زلف دراز
شب عمرست و نخواهیم که کوته باشد
۴
کس ندانست که آن نقل دهان روزی کیست
رزق در پرده نیست که آگه باشد
۵
قد و رفتار گر اینست زهی گستاخی
که بجز سایه تو کس به تو همره باشد
۶
استخوانم ز په واقعه شطرنج کنید
تا نهم رخ به بساطی که چنین شه باشد
۷
گر به بینی دهن ننگ وقد بار کمال
بوسه ده خواه و بگز صفر و الف ده باشد
تصاویر و صوت

نظرات