کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۲۲

۱

ای خوش آن دم کز نو بونی با دل انگاران رسد

نکهت وصل مسیحا سوی بیماران رسد

۲

از ضیافت خانه درد تو دل نومید نیست

هم نصیبی زآن سر خوان با جگر خواران رسد

۳

کار دولت باشد آن نی سعی ما گر گاه گاه

چون تو مطلوبی بسر وقت طلبکاران رسد

۴

پیش رویت دیده را از گریه میدارم نگاه

زحمتی بر گل نمیخواهم که از باران رسد

۵

روی گل نادیده بلبل یافت نرگ صد وصال

خفته نابینا بود دولت به بیداران رسد

۶

ما و جور دشمنان بردن که دارد لذتی

هرچه بهره دوست بر جان دلفگاران رسد

۷

دل به آزار سگ کویت نرنجاند کمال

یار منتدار باشد هرچه از باران رسد

تصاویر و صوت

نظرات