
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۳۲
۱
را گشودند بار بر ببندید
خویشتن زیر بار مپسندید
۲
این جهان درد خورد دندانیست
وارهیدید از او چو بر کندید
۳
برگ ریزان عمر شد نزدیک
خیره خیره چو گل چه میخندید
۴
شاخ پی میوه گر همه طوبیست
ببریدش به میوه پیوندید
۵
ره نمایان عشق آئینه اند
پیش آئینه دم فرو بندید
۶
تا نماید رخ شما به شما
گره همه طوطی همه قندید
۷
بفلک رهبر شماست کمال
گر جهان زیر پای افکندید
نظرات