کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۴۷۰

۱

عید می آید و مردم مه نو میطلبند

دید ها طاق خم ابروی او میطلبند

۲

شب قدر و به عیدی که کم آبد بنظر

همه در طرة آن سلسله مو میطلبند

۳

هر طرف سرو قدان چون علم عید روان

جای در عید گاه آن سر کو میطلبند

۴

روی در قبله بثان کرده ز ابر و محراب

حاجت خود همه از آن روی نکو می طلبند

۵

ساقیا رطل نه از دست که مستان امروز

می ز خمخانه عشقت بسبومی طلبند

۶

از حریفان همه عیدی طلبند از می و نقل

هر چه خواهد بنو جمله ازو میطلبند

۷

مهر خان زلف چو چوگان همه بر دوش کمال

وقت سر باختن است از تو چو گو میطلبند

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۲۲۹

نظرات