کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۵۱۹

۱

مهره روی تو نه در خورد من مسکین بود

چه کند بنده چر تقدیر خداوند این بود

۲

بر نیامد بهوای دل دیوانه خویش

ز آنکه فرهاد نه مرد هوس شیرین بود

۳

هر که او روی نکو دید و دل از دست نداد

نه دلی داشت به هیچ خبری از دین بود

۴

بسکه چشمم ز فراق رخ او اشک فشاند

در شب هجر فراغه زمه و پروین بود

۵

خاک در دیده این بخت که خفت و نشناخت

قدر آن شب که مرا خاک درت بالین بود

۶

این همه چاشنی از ذوق لبت بافت کمال

ور نه اول سخن او نه چنین شیرین بود

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۱۹۳
دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۲۷۶

نظرات