
کمال خجندی
شمارهٔ ۵۹۰
۱
مرا گونی بمیر از من چه تقصیر
ز چندان دلبری یک ناز کم گیر
۲
خوشا خلونگه زلفت به دستم
خوش آید خلوت عشرت به زنجیر
۳
سگم خواندی ز سگ باری چه آید
که از وی باد می آری به تحقیر
۴
نصیحت کرد عقلم دل چه خوش گفت
بدان ای روستائی جای تذکیر
۵
به هر تیری که خواهی دوخت چشمم
من اول چشم میدوزم بدان تیر
۶
بمیرم با لب پر خنده فی الحال
چو شمع ار گوئیم در پیش من میر
۷
اگر میرد کمال از عشق آن روی
به روح پاک او خوانید تکبیر
نظرات