کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۰۹

۱

مژه تیزست و غمزه نیز و تو نیز

ریختی خون عاشقان به ستیز

۲

اگر کشی بی بهانه نتوان کشت

صد بهانه بعشره انگیز

۳

از من آن پای بوسه مگریزان

همچو عمر گریز پا مگریز

۴

گو پرهیز چشمت از خونم

نیست بیمار را به از پرهیز

۵

کرد خون همه به گردن زلف

گفت کج دار طره را و مریز

۶

پارسا دست خشک رفت آنجا

چون زنیع داشت دستاویز

۷

زاهدا تو بهشت جو که کمال

ولیانکوه خواهد و تبریز

تصاویر و صوت

نظرات