
کمال خجندی
شمارهٔ ۷۵۱
۱
صحبت عاشق و حبیب بهم
فصل گل دان و عندلیب بهم
۲
غم جگر ساخت قسمت من و دل
هر دو خوردیم آن نصب بهم
۳
به تفال قرآن تحسین است
دیدن ناصح و ادیب بهم
۴
بشکافند سقف مقصوره
نعره واعظ و خطیب بهم
۵
نیست فرقی میان این دو برزگ
گر به بینی سگ و رقیب بهم
۶
رنج دیدند هر دو معلوم است
از من افسونگر و طبیب بهم
۷
بافت شهرت چو جمع کرد کمال
غزل و معنی غریب بهم
نظرات