
کمال خجندی
شمارهٔ ۸۸۵
۱
په جویست آن روان در فر شیرین
که پرسد دیر دیر از یار دیرین
۲
جگر خون گشت مسکین آهوانرا
بخوان بر بولهب تبت نه یاسین
۳
چه افتادست لیلی را به پرسید
که آدم بود بین الماء و الطین
۴
رقیب ما بمرد الحمدلله
که نقش ما ندارد صورت چین
۵
مرا وقتی در آن کو پا به گل رفت
میترا هفت بیت خویش چندین
۶
چو زد بر آب نقشش دیده دانست
به زر کاری و جدولهای رنگین
۷
کمال از سادگی با نقش و تذهیب
که گرید سنگ بر فرهاد مسکین
نظرات
شهرزاد
شهرزاد